مثل یک تیم فوتبال متحد باشیم - وبلاگ بلاگ پو

به گزارش وبلاگ بلاگ پو، یادتان باشد یک تیم پیروز مانند یک ساعت است. هر یک از افراد مانند یکی از چرخ دنده ها عمل می نماید. کافی است تا وظیفه خود را هر چند کوچک، بهتر بشناسد. در این صورت کل مجموعه درست کار خواهد نمود.

چه در یک گروه ورزشی باشید و چه در یک گروه کاری یا خانوادگی، کار تیمی بخش جدایی ناپذیری از زندگی امروز ماست. از صبح پس از بیدار شدن از خواب، تا شب هنگام به خواب رفتن، با افراد مختلفی در تعامل هستیم.

اما این تعامل با افرادی که با آنها گروهی را تشکیل می دهیم و با آنها کار گروهی می کنیم، معنای متفاوتی پیدا می نماید. وقتی گروهی را برای همکاری انتخاب می کنیم، باید با بخشی از خواسته های خودمان به عنوان یک فرد خداحافظی کنیم.

در واقع یکی از بزرگ ترین شرایط کار گروهی، نگاه به اهداف جمعی و گذشت از اهداف فردی است. شاید یکی از دلایل اینکه اغلب ما در کار گروهی پیروز نیستیم، همین تفاوت اهداف و سلایق باشد. شاید هم اهدافمان خوب تعریف نشده باشد که نمی توانیم به درستی کار گروهی را پیش ببریم.

اینها تنها تعدادی از فرضیه هایی ا ست که می توان برای کاهش اثربخشی کار تیمی بیان کرد. در این مقاله قصد داریم نگاهی دقیق تر به این دلایل بیندازیم تا متوجه شویم دقیقا چه اتفاقی می افتد که گاهی کارهای تیمی کمتر از کار فردی پیروز است.

زمان

در همین ابتدای کار باید بگوییم اگر می خواهید نگاه درستی به کار تیمی داشته باشید، تیمتان را مانند یک گروه ورزشی ببینید. به عنوان مثال، یک تیم فوتبال. چرا این را می گوییم؟ چون اولا برای اولین بار اصطلاح تیم و کار تیمی از حوزه ورزش وارد مدیریت شد و دوم اینکه تیم های ورزشی برای ما ملموس ترند و می توانیم خطاها و پیشرفت های آنها را از بالا ببینیم.

حالا تیمی را تصور کنید که در آن همه بازیکنان می خواهند اولین نفری باشند که توپ را به دست می آورند. یا همگی با هم و بدون هیچ ترتیبی حمله می نمایند. با این مثال دقیقا متوجه اهمیت زمان در کار تیمی خواهید شد.

تیمی که زمان بندی درست را رعایت نکند، به مراتب خطرناک تر از فردی ا ست که زمان بندی دارد. هر یک از اعضای تیم باید دقیق و با جزئیات بدانند که چه نقشی در تیم دارند و در چه بازه ای باید فعالیتشان را شروع نمایند.

چه کسی اول از همه ایده پردازی می نماید؟ وظیفه پیاده کردن ایده او با چه کسانی ا ست؟ برای این ایده چه تیمی فراوری محتوا می نماید؟ چه کسی محتوا را منتشر می نماید؟ و… سوالاتی از این دست به شما یاری می نماید تا درک مرحله ای نسبت به پروژه ای که انجام می دهید، داشته باشید.

تمرین پیشنهادی: یکی از کارهایی را که به عنوان هدف تیم معین نموده اید، در نظر بگیرید، آن را مرحله به مرحله تقسیم کنید و برای هر مرحله فرد یا افرادی را انتخاب کنید که کاری را انجام بدهند. هر چه مرحله ها خردتر باشند، پیروز تر خواهید بود. حالا دوباره به مراحل مختلف نگاه کنید. در حال حاضر چقدر درست عمل نموده اید؟

حرف بزنید

این بار گروه ورزشی را فراموش کنید. اجازه بدهید این بار به سراغ یک گروه عاطفی برویم. به عنوان مثال پدر و مادر یک خانواده چهار نفره. به نظر شما بارزترین ویژگی که موجب انسجام گروه آنها می گردد چیست؟ مهربانی؟ صبوری؟ گذشت؟

همه اینها هست. اما آنچه یک گروه را بیش از هر چیز در کنار یکدیگر نگه می دارد، میزان شناخت آنها از همدیگر است. باور کنید یا نه، تا وقتی که با یکدیگر حرف نزنیم، نمی توانیم فکر یکدیگر را بخوانیم.

درصد زیادی از سوء تفاهم ها چه در محیط کار و چه در زندگی در اثر همین صحبت نکردن شکل می گیرد. به عنوان فردی که در یک تیم مشغول است، موظفید که افکارتان را با رعایت جوانب لازم اما در محیطی آزاد به زبان آورید.

تمرین پیشنهادی: در طول ماه چند بار با تیمتان جلسه می گذارید؟ در جلسه ها چقدر به همه اجازه صحبت می دهید؟ یکی از راه های مناسب برای ارتباط دریافت با افراد و بیشتر صحبت کردن با آنها، گپ زدن درباره مسائل روزمره است. ابتدا درباره یک موضوع روزمره صحبت کنید و همراستا شوید، به مرور می توانید موضوعات جدی تری را انتخاب کنید.

خوب گوش کنید

این مورد از موردهای قبل به مراتب سخت تر است. شاید بتوانید خوب حرف بزنید، اما گوش دادن واقعا کار آسانی نیست. منظورمان از گوش دادن این نیست که هیچ چیز نگویید یا اجازه بدهید طرف مقابل حرف بزند؛ بلکه گوش دادن موثر به این معناست که تمرین کنید در هنگام شنیدن حرف های طرف مقابل، حتی در ذهنتان هیچ قضاوتی نداشته باشید. اجازه دهید افراد آزادانه صحبت نمایند. اگر شما را نقد می نمایند، ناراحت نشوید و همچنین تمجیدهای آنها بیش از حد خوشحالتان نکند.

تمرین پیشنهادی: در طول روز زمانی را معین کنید. در این زمان چشم هایتان را ببندید و تنها به صداهای اطراف گوش کنید. چند صدا را تشخیص می دهید؟ هر روز سعی کنید روی صداهای بیشتری تمرکز نموده و آنها را پیدا کنید. با این تمرین به مرور زمان برای شنیدن موثرتر آماده خواهید بود.

وقتی گروهی را برای همکاری انتخاب می کنیم، باید با بخشی از خواسته های خود به عنوان یک فرد خداحافظی کنیم. در واقع یکی از بزرگ ترین شرایط کار گروهی، نگاه به اهداف جمعی و گذشت از اهداف فردی است

هر کسی سر جای خود

شاید همه ما در ذهنمان بدانیم که هر کسی توانایی هایی دارد. برخی افراد درونگرا، برخی برونگرا، برخی ایده پرداز، برخی عملگرا و … هستند، اما گاهی وقتی پای کار عملی در میان باشد، همه چیز را از یاد می بریم.

به عنوان مثال، ممکن است از یک نفر بخواهیم که چندکار متفاوت انجام دهد یا انتظار داشته باشیم که فردی در دوره هایی هیچ کاری نکند. تمام اینها نشانه هایی از این موضوع است که وظایف به درستی به افراد شناسانده نشده است.

یادتان باشد یک تیم پیروز مانند یک ساعت است. هر یک از افراد مانند یکی از چرخ دنده ها عمل می نماید. کافی است تا وظیفه خود را هر چند کوچک، بهتر بشناسد. در این صورت کل مجموعه درست کار خواهد نمود.

تمرین پیشنهادی: برای شناخت تیپ های مختلف افراد در کار تیمی زمان بگذارید. یکی از چیزهایی که یاریتان خواهد نمود، مطالعه تحقیقات مردیت بلبین در حوزه نقش های تیمی است.

با یاری این موارد و اصلاح آنها، می توان تا حدود زیادی در کار تیمی پیروز بود. به یاد داشته باشید که برای عملی کردن تک تک آنها به تمرین و گذشت زمان احتیاج است و نمی توان آنها را یک شبه به دست آورد.